تعلق به امور جسمانى ؛ موجب دورى نفس از معقولات و اشتغالش به مجردات است ، چه شدت تعلق و غرق گشتن در عالم طبیعت ، نفس انسان را از نیل به کمال باز مى دارد. از امام صادق علیه السلام نقل است :پدرم همواره مى فرمود: هیچ چیز چون گناه ، قلب را تباه نکند. قلب همچنان بر گناه اصرار ورزد تا این که گناه بر آن غالب آید و آن را وارونه کند. فیض کاشانى در کتاب وافى در توضیح این حدیث مى گوید:مراد آن است که گناه ، همواره بر قلب تاثر نهاده ، حلاوت و صفاى آن را زایل مى کند تا این که آن رویش را که به سوى حق و آخرت است ، به سوى با طلب و دنیا مایل گرداند. بنابراین ، حقیقت توبه ، عبارت است از بریدن نفس از تعلق به ماده و نفى علاقه و گرایش به عالم اجسام ، به طورى که این عمل برایش ملکه گردد، و به سراى تطهیر و همراهى با قدسیان وصول یابد. و بدین سان ، ورطه حجاب و بعد، به سبب التفات به معقولات و تعلق به مجردات ، به کنار رود، چه دورى از یکى از این دو روى ، موجب نزدیکى به روى دیگر است ، و از این رو، حضرت صلى الله علیه و آله فرمود: دینا و آخرت چون دو کفه ترازویند که هر کدام سنگینى یابد، دیگرى سبک شود. و کسى از اهل حکمت گفته است : آنها چون دو هوویند که انس یافتن با هر کدام ، موجب بیزارى از دیگرى است ، و بالجمله ، امور دنیوى و تعلق بدان ، موجب حرمان و مانع از تعلق به امور اخروى است و به قدرى که از هر یک دورى حاصل شود، دیگرى نزدیک گردد و حضرت صلى الله علیه و آله از این جلمه تعبیر فرمود که : دنیا راس هر گناهى است . پس توبه معتبر نیزد اهل الله درست نیاید جز به اعراض کامل از احوال دنیوى ، به حیثى که بدانها التفات نیابد و از نظر خویش دورشان گرداند؛ چنانکه در حدیث آمده است : دنیا بر اهل آخرت ، و آخرت بر اهل دنیا، و هر دو بر اهل الله حرام گشته است و از این رو گفته اند: توبه بر سه قسم باشد: یکى توبه بندگان که آن توبه از ترک طاعت و فعل قبیح است ؛ و دیگر توبه خاص اهل ورع که توبه از ترک مندوب است ؛ و سه دیگر تو به اخص من الخاص که توبه است از التفات به غیر خدا. و این توبه ، مخصوص اهل ولایت باشد که غالبا در مرتبه حضورند، و توبه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و اولیاى خدا از این قبیل بوده است که او صلى الله علیه و آله خود فرمود: گاه دلم را کدورتى عارض مى شود، و من به راستى که از خداى ، هر روز هشاد بار آرامش مى طلبم
توشه اى از آداب توبه در روضه سى و یکم کتاب ریاض السالکین است که ناصحى گفته است :چون اراده توبه کردى ، نفس خویش را از تبعات و قلبت را از گناهان پیراسته کن و رویت را عزمى صادق و رجایى واثق به وجه علام الغیوب متوجه گردان و چنین دان که تو بنده اى هستى فرارى از مولاى کریم و رحیم و حلیم که باید به پیشگاهش بازگردى و از عذابش بدو پناه جویى . او تو را چنین وعده داده که اگر به سویش بازگردى و از گذشته ات ، پشیمان شوى ، تو را بخشد و هر چه خطا کرده اى نادیده انگارد.پس برخیز و غسلى به احتیاط به انجام رسان و لباست را پاکیزه نما و فرایضى چند به جاى آر، و به نافله اى آن را مزین کن . این نماز را سزاوار است که بر زمین به خشوع و خضوع و حیا و سر افکندگى و گریه و اظهار نیاز و فقر باشد؛ در مکانى که کس تو را نبیند و صدایت را نشود جز خداى سبحان . پس چون سلام گفتى ، نماز را به تعقیبات دنبال کن در حالى که حیا و امید در وجودت ظاهر گشته است . سپس دعاى ، ماثور از زین العابدین علیه السلام را قرائت کن که ابتدایش چنین است . اى کسى که پناه گناهکاران است ... . پس از آن ، روى بر خاک نه و خاک بر سر. رویت را که گرامى ترین اعضاى تو است با اشکى روان و قلبى محزون بر خاک مال ، در حالى که به صدایى بلند مى گویى : گناه بنده ات عظیم است پس او سزاوار بخشش تو است ، و این را تکرار کن و گناهانت را که به یاد دارى بر شمار و نفس خویش را ملامت گوى و آن را توبیخ و بر آن شیوه کن و از آنچه از آن صادر گشته اظهار پشیمانى نما. بر این حال وقتى بسیار باقى باش و سپس برخیز و دست به سوى آن تواب رحیم بالا بر و چنین گو: پروردگارا! بنده فرارى ات به پیشگاهت بازگشته ، بنده نافرمانت به صلح با تو روى آورده ، بنده گناهکار با عذر و تقصیر به سوى تو آمده و تو گرامى ترین گرامیان و بخشنده ترین بخشندگانى . سپس در حالى که اشکهایت باریدن گرفته ، دعاى وارد شده از زین العابدین علیه السلام را بخوان که اولش چنین است : خدایا! اى کسى که وصف وصف کنندگان ، نتواند وصفش کند! و بکوش تا قلبت بدو متوجه شود و تماما روى بدو نمایى ؛ در حالى که به نفس خویش ، سعه جود و رحمتش را به احساس مى آورى . سپس سر به سجده بره ؛ سجده اى همراه با گریه و زارى و شیون به صدایى که جز خداى تعالى ، کس آن را نشنود، پس از آن سرافراشته دار و به وثوق بدان که توبه مقبول افتاده و شاد باش که آرزویت بر آورده گشته است و الله ولى التوفیق .